قیمت جهانی غذا عامل ناآرامی در ۴۰ کشور جهان و بهار عربی
نجیبه محبی
متن زیر ترجمه و تلخیصی است از جزوهای به همین نام (صلح، جنگ و امنیت غذایی) که در سال ۲۰۱۶ توسط فائو منتشر شده است و به رابطه سهگانه بین صلح و جنگ و امنیت غذایی میپردازد . مدعای متن آن است که با کشف عمیق رابطه بین صلح، جنگ و امنیت غذایی میتواند پایههایی قوی برای طراحی الگوهایی از مداخلات مؤثر برای بهبود اوضاع حاصل شود.
جنگ و امنیت غذایی
تأثیر عمده بیشتر جنگها بر مناطق روستایی و جمعیت ساکن در آن است امروزه جنگهای شهری عادیترین شکل جنگهای مسلحانه شده است و عوارض جنگ روی امنیت غذایی روشن و قوی است، زیرا جنگ باعث عدم امنیت غذایی و سوءتغذیه بهطور حاد و مزمن میشود.
جنگ اثرات ماندگاری بر توسعه انسانی دارد و بیشترین اثر سوءتغذیه حاصل از جنگ روی کودکان است کودکانی که گاه تا پایان عمر اثرات جسمی سوءتغذیه را با خود همراه خواهند داشت و گاه دچار معلولیت ذهنی ناشی از سوءتغذیه میشوند با اینکه اثر جنگ بر امنیت غذایی در مناطق مختلف متفاوت است، اما ویژگی مشترک تمام مناطق درگیر جنگ این است که جنگ باعث قطع سیستم تولید غذا و غارت محصولات کشاورزی و دامی و از دست دادن داراییها و درآمدهای این مناطق میشود و تمام موارد مطرح شده به تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر دسترسی به غذا در سایر مناطق تأثیر میگذارد.
آیا عدم امنیت غذایی علت جنگ است؟
عدم امنیت غذایی میتواند عامل ایجاد جنگ باشد، اما هرگز عدم امنیت غذایی تنها عامل ایجادکننده یک جنگ نیست اثر جنگ بر امنیت غذایی شامل مواردی است مانند سلب مالکیت از داراییها (زمین و احشام کشاورزان)، محدودیت در دسترسی به غذا با بالا رفتن ناگهانی قیمت اقلام خوراکی البته این موارد با دیگر اشکال نارضایتی و شکایت عمومی رابطه دارد.
صلح و امنیت غذایی
صلح پایدار برای امنیت غذا ضروری است درباره اینکه چطور و به چه میزانی بهبود امنیت غذا باعث جلوگیری از جنگ و ایجاد و تثبیت صلح میشود اطلاعات کمی وجود دارد به هرحال امنیت غذایی به مواردی مانند کمکهای غذایی، حمایتهای اجتماعی، دسترسی کامل به کمکهای جامعی که در اینگونه مواقع میشود نیز مربوط میشود که همه این موارد کمک قابل ملاحظهای برای ایجاد صلح است.
دادههای فائو نشان میدهد که بهطور متوسط نسبت مردمی که سوءتغذیه دارند در کشورهایی که با بحرانهای طولانی روبهرو هستند سه برابر بیشتر از دیگر کشورهای در حال توسعه است (شکل ۱)
محور عمودی: درصد افراد دچار سوءتغذیه
محور افقی از چپ به راست: کشورهای دچار بحرانهای دامنهدار، چین و هند، دیگر کشورهای در حال توسعه
در حالی که بحرانهای دامنهدار عموماً به واسطه عواملی چندگانه ایجاد میشوند، اما تقریباً جنگها همیشه یکی از این عوامل هستند همه کشورهایی که در حال حاضر دچار بحرانهای دامنهدار هستند، سطح بالایی از سوءتغذیه نیز دارند، زیرا بحرانها در مناطق خاصی متمرکز شده است در سال ۲۰۱۳ تقریباً ۱۶۷ میلیون نفر در کشورهایی که دچار بحرانهای دامنهدار بودند سوءتغذیه داشتند یعنی تقریباً ۲۱ درصد از کل افراد دچار جنگ در جهان حالتهای مختلف رابطه بین غذا و گرسنگی، صلح و جنگ به خوبی شناخته و مستند شده است.
– نخستین یافته آن است که جنگ تأثیر منفی قویای بر گرسنگی و امنیت غذایی دارد.
– دوم اینکه قیمت بالای مواد غذایی و سختی و محدودیت در دسترسی به غذا به بیثباتی سیاسی و جنگ شهری کمک میکند.
– سوم آنکه ممکن است امنیت غذایی و بهبود بخشیدن به معیشت روستایی به کاهش و جلوگیری از وقوع جنگها و ایجاد صلح پایدارکمک کند اگرچه شدت این رابطه کشف نشده است.
تأثیر جنگ روی امنیت غذایی
جنگها هزینه زیاد و چندوجهی دارند، هزینههایی مانند رنج مستقیم انسان و اختلالات اجتماعی اقتصادی مصیبتباری در جامعه که بهطور قابل ملاحظهای مانع پیشرفت اجتماعی و اقتصادی میشود جنگ میتواند مقدار مواد غذایی موجود را کاهش دهد و دسترسی مردم به غذا را مختل کند به این ترتیب خانوادههای کمی به غذا و مراقبتهای بهداشتی لازم دسترسی دارند جنگ باعث عدم اطمینان افراد به ارضای نیازهای حیاتیشان به مواد غذایی در آینده میشود در سه دهه گذشته نرخ فقر در کشورهایی که تحت تأثیر چرخههای خشونت بودند ۲۰ درصد بالاتر بوده است هر یک سالی که کشوری با خشونت درگیر باشد به همان میزان روند کاهش فقر در آن کشور با مشکل روبهرو میشود.
یک ویژگی کلیدی دولتهای شکننده ریسک بالای بروز جنگ در این کشورها و در پی آن افزایش احتمال ایجاد گرسنگی در این کشورهاست .جمهوری آفریقای مرکزی و چاد در میان بدترین کشورها در این زمینه هستند و هر دو در سالهای اخیر دچار درگیریهای خشونتآمیز و بیثباتی سیاسی بودهاند؛ در مقابل سطح گرسنگی در آنگولا، اتیوپی و رواندا با پایان جنگهای داخلی دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافته است و با اینکه هنوز بحران طولانی اتیوپی از ۲۰۱۰ ادامه دارد، اما این کشور سعی میکند جمعیت دچار سوءتغذیه خود را بر اساس گام سوم* اهداف توسعه هزاره سازمان ملل (MDG) به نصف برساند خوشبختانه معاهدات سیاسی پایدار و تلاشهایی که برای بهبود بخشیدن به تولید غذا در اتیوپی میشود به ایجاد صلح و فروکش کردن درگیریها کمک میکند.
ویژگی معمولی که در همه جنگها مشاهده میشود آن است که جنگ مسیر تولید غذا را هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ غارتگری محصولات کشاورزی و دامی و ذخایر غذایی مسدود میکند این موارد به همراه مختل شدن سیستمهای حمل و نقل مواد غذایی و از دست دادن داراییها و سرمایههای مزارع باعث دلسردی شاغلان در آن بخش میشود و هنگامی که مردان جوان برای جنگ از طریق نظام وظیفه و سربازگیری یا اغوای ایدوئولوژیک از کار در مزارع دور میشوند، کسب معیشت و درآمد و اشتغال سرکوب میشود جنگ دولتمردان و فعالان حقوق بشر را برای رسیدگی به این نیازها با مشکل روبهرو میکند.
اثر ماندگار جنگ بر تغذیه انسان بیش از هرجای دیگری متجلی میشود بهویژه سوءتغذیه کودکان، اما مرگ و میری که عاملش تهدید امنیت غذایی و ایجاد قحطی است به مراتب بیشتر از مرگ مستقیم افراد در خشونتهای جنگی قربانی میگیرد بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ حدود ۵۵ هزار نفر در هر سال زندگیشان را بهطور مستقیم به واسطه جنگ و تروریسم از دست دادند، در حالی که قحطی ناشی از خشکسالی و جنگ در سومالی طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ بهتنهایی جان بیش از ۲۵۰ هزار نفر را گرفت.
یک نتیجه غیرمنتظره در ۵۰ سال گذشته این بود که “قحطیهای خطرناک” که جان بیش از یک میلیون نفر را میگرفت و همچنین “قحطیهای بزرگی” که ۱۰۰ هزار نفر یا بیشتر را قربانی خود میکرد امروزه کاهش پیدا کرده است این امر ممکن است ناشی از پایان جنگ سرد، تصویب قوانین بینالمللی حقوق بشری و گسترش جهانی شدن باشد؛ البته معضل جهانی “گرسنگی حاد و مزمن” همچنان باقی است و “گرسنگی شدید” حتی بدون جنگ نیز وجود دارد مثلاً تعدادی از کشورهای جنوب آسیا و آفریقا در حالی که نرخ گرسنگیشان جدی و در سطح هشداردهنده است، وضعیت اخیر کشورشان دارای ثبات و همراه با صلح بوده است.
آیا عدم امنیت غذایی میتواند عامل جنگ باشد؟
عدم امنیت غذایی و سوءتغذیه حاد و مزمن عامل اصلی جنگهای خشونتآمیز است اگرچه علل درگیریهای مسلحانه موضوعی طولانی و بحثبرانگیز است، اما نتیجه تحلیلها در این زمینه آن بوده است که تبیین علی سادهای برای این امر وجود ندارد و جنگها در شکلهای مختلف و با دلایل پیچیده و غیرخطی اتفاق میافتند.
مردم بهدلیل اینکه امنیت انسانیشان با طیف گستردهای از تهدیدات روبهرو میشود به خشونت متوسل میشوند با نخستین افزایش جهانی قیمت مواد غذایی در سال ۲۰۰۸ و مصادف با ناآرامیهای مدنی در بیش از ۴۰ کشور، توجه بیشتری به ارتباط بین امنیت غذایی و ثبات سیاسی شد. عامل انگیزاننده بهارعربی که دولت تونس، مصر، لیبیا را سرنگون کرد، بر افزایش قیمت نان استوار بود. مخالفان دولت در تونس که آغازگر دومینوی بهارعربی بودند، در ابتدا تظاهراتشان به خاطر قیمت بالای نان بود البته مهم است که درک کنیم این خشم عمومی فقط بهدلیل قیمت بالای نان نبود.
عدم امنیت ممکن است باعث ایجاد و تقویت جنگ بشود، اما این مسئله فقط بهدلیل قحطی رخ نمیدهد بالا رفتن ناگهانی و غیرمنتظره قیمت مواد غذایی، یا کاهش و یا حذف ناگهانی یارانه متعلق به مواد غذایی اساسی و همچنین کمبود سوخت برای پخت و پز میتواند کاتالیزوری برای ناآرامیهای سیاسی و شهری باشد در حقیقت نارضایتیهای گسترده ناشی از فقر، بیکاری (بهویژه در میان جوانان)، درآمدهای پایین، پرداخته نشدن حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان و انزوای سیاسی همه در این امر مؤثر است.
در مواردی شرایط آب و هوایی، سیل، خشکسالی و گرم شدن دما تولیدات کشاورزی را کم میکند و به ایجاد جنگ و عدم امنیت غذایی منتهی میشود در چنین شرایطی مردان جوان جنگیدن را موقعیت جذابتری نسبت به کار کردن در مزارعی که بازده آن پایین است مییابند.
نتیجهگیری
تجربه و تحلیل رابطه پیچیده صلح و ثبات و نشان داده است که هر دوی آنها میتوانند باعث توسعه شوند.
کاهش فقر گسترده و جنگهای مسلحانه و توجه به پیامدهای این دو کلید پایان بخشیدن به گرسنگی است.
با دادههای دقیقتر و تجزیه و تحلیل درآمدهای کشاورزی و غیرکشاورزی و مدلهای جنگ بهتر میتوان پیشبینی کرد که چقدر عدم امنیت غذایی با بهرهوری پایین یا از دست رفتن محصول انگیزه بخش خانوادههای روستایی برای درگیر شدن در جنگ است برای فهم بهتر این رابطه تحلیل در سطح خرد و مطالعات موردی میتواند راهگشا باشد.
* هدف سوم این برنامه آن بود که طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ تعداد کسانی را که از گرسنگی رنج میبرند نصف کند (مترجم)